سرشناسه: لباف علی ۱۳۵۳ -
عنوان و نام پدیدآور: تازیانه بر وحی حضرت محسن علیه السلام در منابع اهل سنت به اهتمام علی لباف
مشخصات نشر: تهران: منیر، ۱۳۸۵.
مشخصات ظاهری: ۲۳ ص.
شابک: ۴۰۰۰ ریال 964 - 539 - 003 - 6:
وضعیت فهرست نویسی: فاپا
یادداشت: کتابنامه به صورت زیرنویس
موضوع: فاطمه زهرا (سلام الله علیها)، ۸؟ قبل از هجرت - ۱۱ق - - نظر اهل سنت
رده بندی کنگره: BP۳۷ / ۸۳ / ل۲ت۲
رده بندی دیویی: ۲۹۷ / ۹۵۱
شماره کتابشناسی ملی: م۸۵ - ۷۵۰۰
به دلیل کتمان حوادث تلخ و رسواکننده هجوم به «بیت فاطمه علیهاالسلام» به دست تاریخ نویسانِ مکتب خلافت و محو اسناد تاریخی حاکی از ایراد «ضرب و جرح» به حضرت زهرا علیهاالسلام از صفحات کتب اهل سنّت، بازخوانی ماجرای جانگداز سقط حضرت محسن علیه السلام نیازمند به کشف سرنخهای پنهان و معدودی میباشد که بایستی از لابلای انبوهی از اوراق، استخراج گردد. (1) چرا که بخش عمده ای از مدارک تاریخی و اسناد مرتبط با سقط حضرت محسن علیه السلام با انگیزه پاکسازی صفحات تاریخ از یورش هوادارانِ ابوبکر به حضرت فاطمه علیهاالسلام دستخوش تحریف و کتمان گردیده است.
دستانِ خیانتگر تاریخنگارانِ مکتب خلافت، با به کارگیری دو شیوه، به ایجاد تحریف درباره نحوه درگذشت حضرت محسن علیه السلام دست یازیدهاند.
نقلهای تحریف آمیز نویسندگان اهل سنّت در این زمینه را میتوان در سه قالب دسته بندی نمود:
چنانچه در شماره سوم از فصلنامه «ندای اسلام» میخوانیم:
«محسن در کودکی وفات کرد» ! (2)
سند شماره یک و دو
طبری (متوفّای 310) و ابن اثیر (متوفّای 606) مینویسند:
… و أنَّه تُوفِّی صغیراً. (3)
و در کودکی از دنیا رفت.
سند شماره سه
ابن حجر عسقلانی (متوفّای 852) مینویسد:
… مات صغیراً. (4)
در خردسالی از دنیا رفت.
سند شماره چهار
ابن قُدامه (متوفّای 620) مینویسد:
… مات طفْلاً. (5)
در کودکی درگذشت.
سند شماره پنج
سبط بن جوزی (متوفّای 654) مینویسد:
… مات طفْلاً. (6)
در کودکی درگذشت.
کتمانی در پی کتمان
مقْدسی (متوفّای 355) درباره حضرت محسن علیه السلام مینویسد:
… و هو الَّذی تَزْعم الشیعۀُ أنَّها أسقَطَتْه منْ ضَرْبۀِ عمرَ و کثیرٌ منْ أهلِ الْآثارِ لایعرِفُونَ محسناً. (7)
وی همان است که شیعه باور دارد:
فاطمه وی را بر اثر ضربه (فرو کوفتن) عمر سقط کرد، با آن که اکثر وقایع نگاران محسن را نمیشناسند.
همانطور که ملاحظه میفرمایید، «مقْدسی» برای زیر سؤال بردن اعتبار عقیده شیعیان درباره ماجرای سقط حضرت محسن علیه السلام، در کمال بیپروایی مینویسد:
«اکثر وقایع نگاران محسن را نمیشناسند. » !
در حالی که اندک جستجویی در منابع تاریخی اهل سنّت، حاکی از آن است که آنان، وجود فرزندی به نام «محسن» را پذیرفتهاند؛ هرچند درباره سرگذشت او به تحریفهای متعددی دست یازیدهاند تا از نظام خلافت هواداری کرده باشند. ظاهراً خود «مقْدسی» هم متوجه این گزافهگوییاش گردیده است؛ لذا در ادامه کتابش، درباره حضرت محسن علیه السلام مینویسد:
فَأما محسنُ بنُ علی فَإنَّه هلَک صغیراً. (8)
اما محسن فرزند علی در کودکی از میان رفت.
سند شماره یک
بدخْشانی (متوفّای 1126) مینویسد:
… فَمات رضیعاً. (9)
در شیرخوارگی درگذشت.
سند شماره یک
ابن حزْم اندلسی (متوفّای 456) مینویسد:
… مات صغیراً جِداً إثْرَ وِلادته. (10)
در آغاز کودکی، بلافاصله پس از تولّدش از دنیا رفت.
در این شیوه، علیرغم اعتراف به سقط حضرت محسن علیه السلام، از بازگویی حوادث ناگواری که به این واقعه منجر گردید، اجتناب میشود و به عوامل تأثیرگذار در وقوع سقط، هیچ اشاره ای نمیگردد.
سند شماره یک
ابن صباغ مالکی (متوفّای 855) مینویسد:
… و أنَّه کانَ سقْطاً. (11)
که وی، بچه ای سقط شده بود.
سند شماره دو
صفّوری شافعی (متوفّای 894) مینویسد:
… و الْمحسنُ کانَ سقْطاً. (12)
و محسن، کودکی سقط شده بود.
جالب است که وی در کتاب دیگرش به نام «المحاسن المجتمعۀ فی الخلفاء الأربعه» (13) سقط شدن حضرت محسن علیه السلام را از کتاب «الإستیعاب» تألیف ابن عبدالبر (متوفّای 463) نقل مینماید؛ در حالی که در چاپهای فعلی از کتاب «الإستیعاب» نشانی از آن یافت نمیگردد!؟
با بهره گیری از نقل ذیل، زمان حادثه را نیز میتوان دریافت:
سند شماره سه
ابن بطریق (متوفّای 600) مینویسد:
و فی رِوایۀٍ: أنَّ فاطمۀَ أسقَطَت بعد رسولِ اللهِ ذَکَراً کانَ سماه النَبِی و هو حملٌ محسناً. (14)
و در روایتی نقل شده است: فاطمه پس از [رحلت] رسول خدا، فرزند پسری را سقط نمود که پیامبر وی را در حالی که جنین بود محسن نامگذاری کرده بود.
کتمانی شگفت انگیز
ابن ابی الحدید معتزلی (متوفّای 656) از استادش ابو [یحیی] جعفر النقیب (متوفّای قبل از 644) پرسید:
… أروِی عنْک مایقُولُه قَوم:
«إنَّ فاطمۀَ روعت فَألْقَت الْمحسنَ» ؟
فَقالَ: لا تَرْوِه عنِّی و لا تَروِ عنِّی بطْلانَه … (15)
آیا از تو روایت کنم قول گروهی را که میگویند:
«فاطمه ترسانده شد، پس محسن را سقط نمود» ؟
او گفت: از من روایت نکن و بطلان این ماجرا را نیز از قولِ من نقل ننما …
سند شماره یک
ذهبی (متوفّای 748) در شرح زندگانی ابن ابیدارم (16) (متوفّای 352) از قول ابن حماد کوفی (17) چنین مینویسد:
… حضرته و رجل یقرأ علیه:
إنَّ عمرَ رفَس فاطمۀَ حتّی أسقَطَت بِمحسنٍ. (18)
بر او وارد شدم؛ شخصی نزد او میخواند:
عمر چنان با لگد به سینه فاطمه کوبید که وی، محسن را سقط نمود.
یادآور میشویم که ذهبی در آثار خود، به تضعیف شخصیت ابن ابی دارم همت گماشته و سخن ابن حماد را نیز با همین هدف نقل کرده است؛ چرا که ذهبی، از زمره باورمندان به «عدالت همه صحابه، به ویژه عدالت خلفا و هواداران آنها» میباشد؛ تا آنجا که پرهیز از نقل مطاعن صحابه را «مبنای نگارش» کتابهای خود قرار داده و به صراحت نیز به لزوم رعایت این مبنا در تاریخنگاری، اعتراف کرده است. (19) به هر حال باید توجه داشت: «تضعیف یک راوی» آن هم به این دلیل که وی از «مطاعن خلفا» سخن به میان آورده است؛ یکی از شیوههای اهل سنّت، برای سرپوش نهادن بر حقایق میباشد. خاطر نشان میگردد که اگر اتّهاماتی چون: رافضی بودن، شَتم شیخین، سبب تضعیف یک راوی گردد، در سلسله راویان صحاح ستّه با افرادی مواجهه میشویم که علیرغم اصابت این قبیل اتّهامات به آنان، صحت حدیثشان پذیرفته شده است. (20)
توجه
در فضایی که تمام همت حدیثنگاران و تاریخ نویسان اهل سنّت به «تبرئه خلفا از طریق تضعیف راویان مطاعن آنها» معطوف میباشد؛ (21) سندهای تاریخی فوق، همچون «بانگ بیدارباشی» است که هر پژوهشگر ژرفنگری را به بازنگری در نقلهای متعارف اهل سنّت درباره حضرت محسن علیه السلام وا میدارد و هر محقّق کنجکاوی را به جستجوی بیشتر برای کشف حقیقت ماجرا ترغیب مینماید؛ هرچند که اظهار شده:
گاهی ندرتاً از بعضی عوام نه علماء شنیده میشود که حضرت عمربن الخطاب لنگه دروازه خانه را به پهلوی حضرت فاطمه الزهراء بنت رسول الله همسر حضرت علی زد و پهلوی حضرت فاطمه تا آنجا صدمه دید که جنین در شکمش تلف شد. این طفل همان پسر حضرت علی است به نام محسن. اصلاً این امر صحت ندارد. من این مطلب را در هیچ کتابی از هیچ فرقه ای ندیده ام و از هیچ عالم روحانی هیچ طایفه ای نشنیدهام! (22)
علیرغم تلاش گسترده تاریخ نویسان اهل سنّت در زمینه ایجاد تحریف در اسناد و مدارک حاکی از ماجرای سقط حضرت محسن علیه السلام، صفحات برخی منابع مکتب خلافت، اعتراف تکان دهنده ای را در خود گنجاندهاند. اعتراف صریح و شفّافی که نقش مهمی در راهنمایی پژوهشگران به سوی کشف «حقیقت ماجرا» ایفا مینماید و درست به همین دلیل، به شدت مورد انکار هواداران خلفا قرار گرفته است؛ چنانچه در شماره سوم از فصلنامه «ندای اسلام» میخوانیم:
«نخستین کسی که به جعل داستان شهادت حضرت فاطمه زهرا پرداخت، ابراهیم بن سیار نظام رئیس فرقه نظامیه بود» ! (23)
ابراهیم بن سیار بن هانی بصری معتزلی (متوفّای 231) چهارمین شخصیت برجسته معتزله میباشد که در مدرسه اعتزال بصره رشد نموده است.
ابن حزْم اندلسی (متوفّای 456) دربارهاش مینویسد:
… راْس أهلِ الْإعتزالِ مع علُو طَبقَته فی الْکَلامِ و تَمکُّنه فی الْعلْمِ و تَحکُّمه فی الْمعرِفَه. (24)
بزرگ معتزله که مرتبهاش در کلام والا، در علم چیره دست و در معرفت استوار بود.
خطیب بغدادی (متوفّای 463) دربارهاش مینویسد:
… و کانَ أحد فُرْسان أهلِ النَظَرِ و الْکَلامِ علی مذْهبِ الْمعتَزِلَه. (25)
و او یکی از یکّه تازان اندیشه و کلام در مذهب معتزله بود.
ابن ماکولا (متوفّای 475) درباره اش مینویسد:
… و کانَ أحد فُرْسان الْمتَکَلِّمینَ. (26)
و او یکی از یکّه تازان کلام بود.
سند شماره یک
شهرستانی (27) (متوفّای 548) مینویسد که وی معتقد بود:
إنَّ عمرَ ضَرَب بطْنَ فاطمۀَ یوم الْبیعۀِ حتّی ألْقَت الْجنینَ منْ بطْنها. (28)
عمر در روز بیعت چنان ضربه ای بر شکم فاطمه کوبید که وی جنین را از شکمش فرو انداخت.
سند شماره دو
صفَدی (متوفّای 764) مینویسد که وی معتقد بود:
إنَّ عمرَ ضَرَب بطْنَ فاطمۀَ یوم الْبیعۀِ حتّی ألْقَت الْمحسنَ. (29)
عمر در روز بیعت چنان ضربه ای بر شکم فاطمه کوبید که محسن را فرو انداخت.
توجه
ابن ابی الحدید معتزلی (متوفّای 656) از قول جاحظ (متوفّای 255) مینویسد:
نَظّام، شیعیان را به دلیل بدگویی کردنشان از صحابه، به شدت مورد رد و نفی (انکار) قرار میداد. (30)
(1) - جهت آشنایی با برخی از اسناد و مدارکی که در این کتاب بدانها نپرداختهایم، به کتاب «دانشنامه شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام» بخش، یکم، کتابهای دوم و سوم (چاپ: مرکز فرهنگی انتشاراتی منیر) مراجعه فرمایید.
(2) - عبدالعزیز نعمانی: مقاله «فاطمه زهرا از ولادت تا افسانه شهادت» مندرج در فصلنامه ندای اسلام، شماره 3، ص 64.
(3) - تاریخ الاُمم و الملوک، ج 5، ص 153؛
الکامل فی التاریخ، ج 3، ص 397.
(4) - الإصابه، ج 4، ص 471.
(5) - التبیین، ص 133.
(6) - تذکرة الخواص، ص 193.
(7) - البدء و التاریخ، ج 5، ص 20.
(8) - البدء و التاریخ، ج 5، ص 75.
(9) - نزل الأبرار، ص 134.
(10) - جمهرة أنساب العرب، ص 37.
(11) - الفصول المهمه، ص 126.
(12) - نزهۀ المجالس، ج 2، ص 184 و ص 194.
(13) - نسخۀ مصورة بمکتبۀ المحقّق الطباطبائی، ص 164.
(14) - عمدة عیون، ص 74.
(15) - شرح حدیدی، ج 14، ص 193.
(16) - ابن عماد حنبلی (متوفّای 1350) درباره شخصیت علمی او میگوید:
کانَ محدثَ الْکُوفَۀِ و حافظَها.
او در کوفه، «محدث» و «حافظ» (از حفظ دارنده احادیث بسیار) بود.
(شذرات الذهب، ج 3، ص 11)
(17) - بسیاری از بزرگان اهل سنّت، وی را ستودهاند:
(ر.ک: سیر أعلام النبلاء، ج 14، ص 309؛ تذکرة الحفّاظ، ج 2، ص 759؛ لسان المیزان، ج 5، ص 615)
(18) - میزان الإعتدال، ج 1، ص 139؛ ابن حجر عسقلانی (متوفّای 852) نیز مشابه مطلب فوق را درباره ابن ابیدارم مینویسد.
(لسان المیزان، ج 1، ص 268)
(19) - ر.ک: سیر أعلام النبلاء، ج 10، ص 92 - 93.
(20) - ر.ک: سایت مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر عج، مقاله اعتراف ابن ابی دارِم.
(21) - برای مثال: از احمد بن حنبل (متوفّای 241) مؤلّف کتاب المسنَد سؤال شد: آیا از حسین بن الحسن الأشقر روایت نقل میکنی؟
احمد پاسخ داد: او کسی نیست که دروغ بگوید … گفتند: او درباره ابوبکر و عمر روایاتی نقل کرده و بابی را در معایب آن دو تألیف نموده است. احمد گفت: اگر چنین باشد، او صلاحیت آن را ندارد که از وی روایت کنیم.
(تهذیب التهذیب، ج 2، ص 291)
(22) - سید عبدالرحیم خطیب (امام جمعه پیشین اهل سنّت بندرعباس)، کتاب «صهرین» ص 301.
(23) - عبدالعزیز نعمانی: مقاله «فاطمه زهرا از ولادت تا افسانه شهادت» ، مندرج در فصلنامه ندای اسلام، شماره 3، ص 69.
(24) - طوق الحمامه، ص 127.
(25) - تاریخ بغداد، ج 6، ص 96.
(26) - الإکمال، ج 7، ص 274.
(27) - هر چند که شهرستانی (و امثال او) به دلیل تعصبات تند تسنّن گرایانه، این اعتراف را با هدف «بی اعتبار جلوه دادن نَظّام» نقل میکنند؛ ولی باید توجه داشت: این شیوه از تضعیف که برخاسته از طرفداری کورکورانه از نظریه عدالت صحابه میباشد خود قرینهای است که با اتّکا بر آن، میتوان بر اعتبار نقل مذکور پای فشرد.
(28) - الملل و النحل، ج 1، ص 57.
(29) - الوافی بالوفیات، ج 6، ص 17.
(30) - شرح حدیدی، ج 20، ص 31.
بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بندهاى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او میفرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمتها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوستتر میداری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش میرَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچهای [از علم] را بر او میگشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه میدارد و با حجّتهای خدای متعال، خصم خویش را ساکت میسازد و او را میشکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بیگمان، خدای متعال میفرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».